خسته اما با لبخند -خسته اما با امید - با امید فردایی بهتر - به زندگی برمیگردیم

خسته اما با لبخند -خسته اما با امید - با امید فردایی بهتر - به زندگی برمیگردیم

داشتم فکر میکردم چقدر امسال رو هرچند به ظاهر خوب ولی در باطن داغون شروع کردم . بعد از دیروز تصمیم گرفتم مجددا بشم همون شیشه سرشار از امید و مثبت همیشه .

اول از همه بالای ده بار برای خودم با شبیه سازی صدای استاد افتخاری خوندم : با گوشه گرفتن درمان نشود غم ، برخیز و به پا کن شوری تو به عالم    

دوم به رسم هر سال شروع کردم به نوشتن اهداف امسالم که البته قبلا نوشته بودم ولی نیاز به بازنگری داشت

یکی از اهداف اصلیم در امسال شرکت در آزمون دکتری است . بعد از بهبود حال سنگ باید جزوه ها و کتابام رو از بالای کمد در بیارم و شروع به خوندن کنم . یک مورد دیگه که اگر سنگ اجازه بده دلم میخواد باز تدریس کنم . دانشگاه علمی کاربردی هم برای تدریس از دانش آموخته های ارشد جذب میکنه حالا باید به وقتش براشون مدارک ارسال کنم تا ببینم خدا چی می خواد . بعد اینکه  تمرکزم رو روی زبان روسی بیشتر کنم . راستش شروع خواندن زبان روسی بی دلیل هم نیست . یک برنامه 5 ساله داریم براش که به قول سنگ ، فاز اولش رو تا پایان امسال باید اجرایی کنیم . شهریور ماه امسال هم یک برنامه سفر برای سفر به مسکو داشتیم  و دقیقا زمانی که بلیط رو  می خواستیم بگیریم بحث کرونا شکل گرفت و فعلا کنسل شده . امیدوارم قیمت بلیط بعد از پایان این بیماری افزایش نداشته باشه و اصلا تا اون زمان این بیماری ریشه کن شده باشه .

امروز کلی فکر کردم که با عیدی های آینه چه کنم (فعلا فقط مامانماینا بهمون عیدی دادند ) یک مقدار هم من گذاشتم روش و براش بیت کوین خریدم

برای دیدن قیمت ارزهای دیجیتال   coinmarketcap.com  .

و خدا رو شکر همین الان دوست سنگ جواب آزمایش هامون رو فرستاد . مال من منفی و خدا رو هزاران هزار بار شکر مال سنگ هم منفی شده . خدایا ممنون . فردا میریم برای سی تی . انشالله که اون هم روند بهبود رو تایید کنه . البته ما همچنان از امروز باز 14 روز در قرنطینه هستیم تا روند درمان و انتقال به سلامتی منتقل بشه

نظرات 16 + ارسال نظر
محدثه پنج‌شنبه 14 فروردین 1399 ساعت 08:52

همیشه خوش خبر باشی... الهی شکرررر

سلامت باشی

شیرین دوشنبه 11 فروردین 1399 ساعت 01:58 http://khateraha95.blogfa.com/

الهی عزیزممم چقدر اذیت شدی و همیشه گفتم من به این همه صبرت و اخلاق مهربونت حسادت میکنم کاش میتونستم مثل تو باشم
و خدارو هزارانننن بار شکر که حالتون خوبه

شرمنده ام میکنی،. آنطوری هم که فکر میکنی خوب نیستمااااااا
خدا رو شکر

هانیه یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 16:40

سلام
خوشحال شدم شیشه جان انشااله خدا بهتون سلامتی بده

سلام
ممنون عزیزم
انشالله که همه سلامت باشند

دل آرام جمعه 8 فروردین 1399 ساعت 20:54

حالتون خوبه ؟

بله ، خدا رو شکر، آزمایش منفی بود

گندم پنج‌شنبه 7 فروردین 1399 ساعت 21:07 http://40week.blogfa.com

الهی شکر واقعا نگرانت بودم می دونستم که همسرت قوی هست و خوب میشه برای تو بیشتر نگران بودم .
راستی شنیدی ؟امروز تو اخبار می گفت بهبود یافتگان بیان پلاسمای خونشون رو اهدا کنند تا برای درمان بیماران استفاده بشه .
آموزش زبان دوم خیلی خوبه موفق باشی .

خدا رو شکر ممنون
بله شنیدم پلاسما درمانی می‌کنند اما خب موضوعی که هست اینه که این بیماری مثل بیماری های دیگه گویا آنتی بادی در بدن ایجاد نمیکنه که فرد مصون باشه، هر آن ممکنه دوباره بگیره و این بد و ترسناکه

زهرا پنج‌شنبه 7 فروردین 1399 ساعت 16:14

خدارو شکر خیلی خوشحال شدم انشالله همیشه سلامت باشید

ممنون، همچنین شما

زینب پنج‌شنبه 7 فروردین 1399 ساعت 16:04

خدا رو شکر
خدا رو شکر

خدا رو شکر

رویای ۵۸ پنج‌شنبه 7 فروردین 1399 ساعت 12:50

چقدر خوشحال شدم که ازمایشتون منفی بود

ممنون

ما و تربچه مون پنج‌شنبه 7 فروردین 1399 ساعت 02:40 http://torobchenoghli.blogfa.com

سلام عزیزم
چقدر خوشحال شدم آزمایشات منفی شدن
انشالا 14 روز بعدی هم براحتی بگذره

سلامممنون
انشالله

شیرین چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 22:30

شیشه جان واقعا خدا قوت میگم بهت
با بچه کوچیک و ریه ی ای که اوضاعش چندان جالب نیس پرستاری همسرت رو میکنی اونم یه بیماری پرروی واگیردار
خیلی خیلی خسته نباشی دختر هم خودت هم همسرت که مطمئنا خیلی حوصله ش سر رفته از اون همه ضدعفونی کردن و تنهایی
خداروشکر آزمایش هر دوتاتون منفی شده

ممنون
سخت اما پر از درس، عجیب بعضی چیزها در وجودم و نگاهم تغییر کرد
خدا رو شکر

رهآ چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 21:44 http://Ra-ha.blog.ir

خداروشکر
الهی به همه هدف هاتون برسید. سلامممتی باشه براتون

ممنون عزیزم

آرزو چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 19:55

خدا رو هزار بار شکر.خیلی نگرانتون بودم

خدا رو شکر،. سلامت باشی

دل آرام چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 18:11

نظرت راجع به فارکس چیه؟ فارکس بهتره یا بیت کوین؟

از نظر من هیچکدوم، چون هر دو در ایران ممنوع است و ما تحریم هستیم و دسترسی مستقیم به صرافی جهت احراز هویت نداریم و باید با واسطه انجام بدیم ، من تا حالا در مورد فارکس مطالعه هم نکردم اما بازار ارزهای دیجیتال رو چند وقتی هست زیر نظر داشتم، الان هم بیت کوین خریدم از یک شرکت داخلی با قیمت و کارمزد بالا چون مستقیم نمیتونیم از صرافی خرید کنیم اما میتونیم با فیلتر و vps در صرافی با هویت فیک خرید و فروش کنیم، من فعلا وارد صرافی نشدم اما چند ماهی هست که زیر نظرش دارم

سحر چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 16:43 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

خوشحالم که ازمایشتون منفی بودخیلی خوشحال شدم.
راجع به تدریسم منم دلم خواست ی پیگیری کنم شاید شد مرسی یادم انداختی.
داستی گلم بیت کویین یوز و پس جدایی برای خرید می خواد.منم دوست داستم الان که اومده پایین قیمتش بخرم برای بچه ها البته درحد توان

سلام ممنون،. اول باید یک کیف پول بسازید،. حالا یا دسکتاپی یا موبایلی یا سخت افزاری تهیه کنید، اول مطالعه کن و بعد بخر،. چون تحریم هستیم خیلی بازار بی در و پیکری داره و ریسک زیاد، منم با مبلغ کمی خرید کردم

دوست جدید چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 16:41

سلام.خسته نباشی بانو
خداروشکر که همسرتون بهتر شدن
چند تا سوال داشتم،
زمانی که همسرتون قرنطینه بودن
اشکال نداشت که شما وارد اتاقشون بشین؟مثلا برای بردن غذا یا دارو ؟
لباسهای همسرتون رو چطور میشستید؟
چه غذاهایی درست میکردین براشون؟
چه کارهایی انجام میدادین تا روحیشون رو حفظ کنن؟
تا زمانی که قرنطینه بودن،وسایل اتاقشون هم باید ضدعفونی میکردین؟
کلا اگر ممکن هست چون شما این دوران رو خداروشکر به سلامتی پشت سرگذاشتین،تجربیاتتون رو در این زمینه برای ما بیان کنید

سلام،. ممنون
غذا رو میذاشتم پشت در و خودشون بعد از اینکه ما میرفتم آشپزخونه بر می‌داشت، من برای غذا وارد اتاق نمی‌شدم
وقتی میخواست بره حموم لباس هاش رو در می‌آورد من دستکش دستم میکردم و می‌بردم مینداختم داخل لباسشویی و در دمای 60 درجه میشستم
هر غذایی به جز سرخ کردنی، البته مقدار خیلی کم می‌خورد و هر چی باقی میموند از غذاش بیرون می‌ریختم
من کاری برای روحیه اش انجام نمی‌دادم، خودش کتاب میخوند با گوشی فیلم میدیدو بعصی وقت ها با من و پسرم تماس تصویری دلشت
هر موقع میرفت حموم من دستکش میپوشیدم و وسایل اتاقش رو ضدعفونی میکردم البته خودشم یک الکل در اتاق داشت که مدام به چیزهایی که دست میزد، میزد اما ملافه و پتو و... رو نه
خودمم در خونه مدام دو تا ماسک داشتم و موقع رفتن به اتاق همسرم میشد سه تا
ضدعفونی کردن دستشویی رو هم قبلا گفتم، بعد از هر حموم هم میرفتم باز اونجا رو کامل ضدعفونی میکردم
الان هم فعلا در قرنطینه هست و تا 1غ روز از امروز که آزمایش منفی شده باز همه چیز طبق قبل هست

اسما چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 16:29 https://asmavabacheha.blogsky.com

خدا رو هزار بار شکر
از ته دل خوشحال شدم

خدا رو شکر،. ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.