خدا قسمت کرد و دومین سفر دو نفره ما یعنی ماه عسل دو نفره ما شروع شد . اون هم به مناسبت هشتمین سالگرد ازدواجمون . هر چند که اعتراف میکنم از ته دل دوست داشتم این ماه عسل سه نفره باشه . برنامه سفر رو از خرداد ماه چیده بودیم و قرار بود بریم مشهد . کلی دنبال هتل گشته بودم . و حتی چندتا رو تماس گرفته بودم و شرایط رزرو رو پرسیده بودم . تا اینکه هفتم مرداد سنگ تماس گرفت و گفت برای نهم باید برم ماموریت . کلی حالم گرفته شد . دوست داشتم قبل از ولادت امام رضا مشهد باشم و شب ولادت هم برگردیم تا به شلوغی نخوریم اما .... در گرفتگی حالم دست و پا میزدم که یادهمدان افتادم . من در نوجوانی علیصدر رفته بودم و الان چیز زیادی ازش یادم نیست . رفتم تو سایت و بالا و پایین کردم . دیدم از لحاظ مسافتی طوری هست که بشه صبح زود رفت و شب برگشت . سریع به سنگ تماس گرفتم و گفتم حاضری یک سفر یک روزه به علیصدر داشته باشیم . اون هم قبول کرد و گفت اما شیشه حیفه تا اونجا بریم و گنجنامه و هگمتانه رو نبینیم . طوری برنامه ریزی کن که یک شب هم بمونیم . سریع سایت های اقامتی رو زیر و رو کردم . دنبال هتل گرون نبودم . چون فقط برای خواب قرار بود ازش استفاده کنیم . مناسبترین چیزی که پیدا کردم هتل جهانگردی در خود علیصدر بود .برنامه سفر رو با هم هماهنگ کردیم . قرار شد چهارشنبه صبح زود حرکت کنیم و پنجشنبه برگردیم.
چهارشنبه 96/5/11
صبح ساعت 3:30 از خواب بیدارشدیم و زیر کتری رو روشن کردم و فلاکس رو پرکردم و کلمن رو پر از یخ و آب کردم و یک دوش گرفتیم و بسم الله گفتیم و حرکت کردیم.هدف اول رفتن به قم و زیارت حضرت معصومه بود . ساعت 6 به قم رسیدیم و رفتیم پارکینگ طبقاتی و ماشین رو پارک کردیم . من دوره کارشناسیم رو در قم گذرونده بودم . اونقدر تغییر کرده بود که تعجب کردم . رفتیم زیارت و ساعت 7:30 حرکت به سوی علیصدر رو شروع کردیم .شب قبل هتل جهانگردی علیصدر رو برای یک شب رزرو کرده بودم . ساعت 11 رسیدیم و مستقیم رفتیم هتل.پذیرش هم نهایت لطف رو کرد و همون لحظه اتاق رو بهمون داد . وسایل رو جابجا کردیم و رفتیم سمت غار. دو تا مسیر داشت . مسیر عادی به قیمت 25 تومان و مسیر ویژه به قیمت 35 . ما مسیر جدید رو پرفتیم و رفتیم داخل . قشنگ بود . واقعا در همه حال فقط ذکر خدا رو میگفتم . تا اونجایی هم که میشد عکس ننداختم . چون هم اونجا تاریک بود و از طرفی وقتی میشه با 2 هزار تومان سی دی غار رو خرید دیگه نیازی نیست که حتی لحظه ای بخوای چشمات رو از اون همه زیبایی برگردونی . دو ساعتی بازدید از غار طول کشید . بعدش رفتیم و ناهار خوردیم و از شدت خستگی برگشتیم هتل و خوابیدیم . ساعت 6 بیدار شدیم و رفتیم در محوطه دوری زدیم و چایی خوردیم و تصمیم گرفتیم بریم سمت لالجین . مسیر رو بلد نبودیم از GPS گوشی مسیر رو پیدا کردیم و رفتیم . GPS مسیر رو از داخل یک روستا نشون میداد . رفتیم و رسیدیم لالجین و اونجا بود که فهمیدم چرا میگن شهر سفال ایران . کمی خرید کردیم و از همون مسیر برگشتیم . ساعت 11 شب بود و مسیر تا حدی خاکی. هیچ جنبنده ای در طول مسیر اون روستاها نبود . راستش هر دو ترسیده بودیم ولی بیان نمیکردیم تا اینکه بلاخره به جاده اصلی رسیدیم و یک نفس راحت کشیدیم . نزدیک 12 رسیدیم هتل.پرسیدیم شام چیزی دارند که گفتند آشپزخانه تعطیل شده . رفتیم در محوطه قدم زدیم و به جای شام بستنی خوردیم و اومدیم خندوانه دیدیم و خوابیدیم .پنجشنبه 95/5/12
ساعت 5 بیدار شدم . میخواستم برم در محوطه قدم بزنم ولی پشیمون شدم . نماز خوندم و خوابیدم . ساعت 7 بیدار شدیم . صبحانه هتل از ساعت 7:30 تا 9:30 بود . باید هتل رو تحویل میدادیم و میرفتیم سمت همدان . لباس ها رو جمع کردم و یک دوش گرفتیم و ساعت 8 رفتیم برای صبحانه . صبحانه هتل خیلی ساده بود . صبحانه رو خوردیم و سنگ وسایل رو برد داخل ماشین و من هم رفتم برای گرفتن مدارک از پذیرش. هتل رو از سایت اقامت 24 به تخفیف خوب به قیمت شبی 170 رزرو کرده بودم . هر چند که در علیصدر مردم خودشون خونه کرایه میدادند و یا یکسری اقامتگاه هم ساخته بودند که ما ترجیح دادیم بنا به مواردی از هتل استفاده کنیم . تسویه انجام شد و بسم الله گقتیم و حرکت کردیم سمت همدان . قبل از حرکت آقای سلیمانی پذیرش محترم هتل برگه راهنمای گردشگری همدان رو در اختیارمون قرار دادند . طبق برنامه ریزی هدف اول رفتیم گنجنامه . آبشار زیبایی داشت و از کتیبه ها هم دیدن کردیم . آکواریومش برامون جذابیتی نداشت پس بازدید نکردیم و از اونجایی که تلکابین هم به مراتب سوار شده بودیم قید اون رو هم زدیم . در کل گنجنامه برای من جایی شبیه دربند بود ، البته خیلی تمییز تر و حتی باکلاس تر. از دیدگته من بدرد افرادی میخورد که در اونجا ساکن هستند یا اقوام و آشنایی دارند و میتونند ساعت 5 عصر برن و تا 12 شب بمونن و از فضای اونجا استفاده کنند . برای من گردشگر در حد یکساعت کافی بود . بعد رفتیم سمت تپه های هگمتانه . بینظیر بود . شاید تنها جایی که دلم میخواد باز ببینمش همینه . دو ساعتی زمانمون رو اونجا سپری کردیم . بعد رفتیم سمت آرامگاه بابا طاهر. ماشین رو دقیقا روبروی هتل باباطاهر پارک کردیم و رفتیم داخل آرامگاه . از اونجا به علت اینکه طرح بود با تاکسی به سمت میدان امام خمینی رفتیم . میدان امام خمینی دقیقا شبیه میدان حسن آباد خودمون بود ، البته خیلی بزرگتر . به سمت آرامگاه بوعلی پیاده رفتیم و بازدید کردیم . عالی بود . هوا خیلی خیلی خیلی گرم بود . دیگه حال و حوصله نداشتیم . به سمت ماشین برگشتیم و گفتیم بریم ناهار بخوریم . رنبال رستوران میگشتیم که چشممون افتاد به چلوکبابی اسلامی در میدان پژوهش. چون شلوغ بود رفتیم داخل . انصافا غذاش عالی بود و قیمتش هم مناسب . ناهار رو خوردیم و تصمیم گرفتیم برگردیم تهران . از همدان گرم و علیصدر بینظیر تا سفری دیگر خداحافظی کردیم . ساعت 3:30 بود با محاسبه مسافت گفتیم تا 7 الی 8 خونه ایم . وارد اتوبان ساوه شده بودیم و تابلو 180 تا تا تهران رو نشون میداد . از سنگ خواستم که برای نماز در یکی از استراحتگاه ها نگه داره . وقتی از ماشین پیاده شدیم که دیدیم زیر ماشین خیسه . وقتی خم شدیم دیدیم از ماشین آب میریزه. با بررسی متوجه شدیم یکی از شلنگ های رادیاتور پاره شده . با پدرم تماس گرفتیم . گفت آب بریزید و در اولین عوارضی ماشین رو به مکانیک نشون بدید. با سلام و صلوات آب ریختیم داخل رادیاتور و حرکت کردیم و بعد از 20 کیلومتر در اولین عوارضی رفتیم پیش مکانیک . 1:30 معطل شدیم و بلاخره ماشین درست شد و حرکت کردیم . واقعا خدا رو شکر . اگر برای نماز نمیاستادیم شاید حتی موتور ماشین به خاطر از دست رفتن آب میسوخت . به هر حال دومین سفر ماه عسل ما به خیر و خوشی تموم شد و خاطرات زیبایی برامون به ارمغان گذاشت