امروز مجددا رفتیم آزمایش دادیم . هنوز CRP مثبت هست ولی خدا روشکر تعداد گلبول های سفید بیشتر شده بود و دکتر میگفت این یعنی بدن داره سیستم ایمنی اش رو بازسازی میکنه . جواب سی تی اسکن هم آماده شد . رفتم گرفتم و گفتند ببر اورژانس به رزیدنت ها نشون بده . به محض دیدن گفتند کروناست و بسیار شدید و باید بستری بشه . مریض کجاست ؟ گفتم داخل ماشین . گفتند سریع ببرش بیمارستان . یعنی صدای ضربان قلبم رو داخل هر دو تا گوش هام میشنیدم . اومدم داخل ماشین . دکتر درمانگاه گفته بود داره بهتر میشه و اینا میگفتند شدید هست . سنگ گفت چی شد گفتم میگن باید ببری بیمارستان نشون بدی . گفت من نمیام بریم خونه . گفتم : گفتند کروناست و شدید . وا رفت / عصبی شد . تند شد . همه رو به جون میخریدم . صداش رو بالا برد . سرم رو تکیه داده بودم به فرمان و گوش میدادم . یکم که آروم شد گفتم : تموم شد .بیا حالا تصمیم بگیریم . گفت من حاضر نیستم برم بیمارستان بستری بشم . گفتم منم همینطور . شما فقط و فقط خونه میمونی . اما عقل حگم میکنه بریم بیمارستان نشون بدیم که اگر دارویی نیاز هست بدن . هر بیمارستانی هم بگی من نوکرتم میبرمت . چند تا تماس گرفت و آخر سر گفت بیا بریم پیش فلانی (یکی از دوستانش که پزشک هستند و فوق تخصص بیهوشی قلب) . باهاش تماس گرفت گفت من الان بیمارستان هستم سریع بیایید . قبلش هم یک عکس از گزارش سی تی فرستادیم براش . سریع رسیدیم . گفت من جواب رو دیدم کروناست . بعد چنان دعوایی کرد که چرا رعایت نمیکنید . گفتم رعایت میکنیم . گفت چرا الان کنارش ایستادی . حداقل فاصله دو متری باید داشته باشید . گفت این چه ماسکی هست که زدید .فکر میکنید این تاثیر داره . گفت باید سه تا رو هم بزنید و بهتره N95بزنید و هر دو ساعت عوض کنید . بعد عکس سی تی رو دید و گفت صد در صد کروناست . ریه راست کاملا درگیر شده اما وضعیتت داره بهتر میشه . بهتره بری خونه و قرنطینه بشی . و نهایتا آب پاکی رو رو دستم ریخت و گفت شما هم یا تا الان گرفتی یامیگیری . چون در دوره انتقال و نهفتگی اش نمیدونستید . سنگ گفت دکتر وضعیت ریه خانمم همینطوری هم بد هست گفت من واقعیت رو گفتم . در ضمن نباید تا 14 روز از خونه بیرون برید و با کسی در تماس باشید . بچه ها نمیگیرند ولی می تونند ناقل خوبی باشن . با پدر و مادرهاتون قطع رفت و آمد کنید چون براشون به تمام معنی کشنده است . گفت ذات الریه در شش ماه آدم رو میکشه ولی این لعنتیدر دو سه روز . پرسیدم دارو چی؟گفت هیچی . گفت هر کیاومد گفت دارو کشف کردیم برای بیماری که دو سه ماه هست اومده داره چرت میگه . هیچکس ماهیت این ویروس رو نمیشناسه کی گفته این ویروس با گرای هوا از بین میره . معلوم نیست . گفت متاسفانه دولت چنان اعلام کرد که این ویروس چیزی نیست اما واقعا چیز مهمی هست . پزسیدم از کجا باید بدونیک خوب شده ؟ گفت از وضعیت تنفس . یواش یواش سبک میشه . قوای بدنیش بر میگرده . تایم استراحت و خوابش کمتر میشه وی بعد از خوب شدن هم باز 14 روز باید همون شرایط قرنطینه رو باز باید داشته باشید تا ناقل بیماری نباشه . نمیدونم چرا ولی خیالم از بابت سنگ تا حدود زیادی راحت شده بود و ترسم روی خودم متمرکز شده بود . اگر من بگیرم شاید .... تمام طول مسیر چشمام پر اشک بود . به آینه و پدر ومادرم فکر میکردم . رسیدیم خونه سنگ رفت داخل اتاقش ، من لباس هام رو عوش کردم و دست و صورتم رو شستم و رفتم دنبال آینه و به خانواده سنگ گفتم تا 14 روز دیگه در خونه ما رو نزنند و اگر چیزی میخواستند بدن بزارن پشت در و برن من برمیدارم . و اینچنین قرنطبنه جدی تر ما مجددا شروع شد . من داخل خونه پیش آینه باید ماسک داشته باشم تا خدای ناکرده بچه اذیت نشه . یکم با خودم کلنجار رفتم و بلاخره تونستم خودم رو آروم کنم که پدرم تماس گرفت و گفت برات صد تا ماسک خریدم قراره دوستم برات بیاره . بعد حال سنگ رو پرسید و نهایتا گفت امروز در اداره متوجه شدیم که سه تا از بچه ها گرفتند و با اینکه میدونستند تا همین امروز اومدند اداره و امروز حالشون بد شد و همه متوجه شدند . این حرف مثل ریخته شدن یک کتری آب داغ روی سرم بود . گفتم بابا چند بار گفتم نرو . الان من چه خاکی سرم بریزم . تو که اوضاع قلبی ات هم خوب نیست . گفت ایشالله چیزی نمیشه . گفتم خدا عقل داده میگی ایشالله .گریه میکردم . آینه نمیدونست چی شده سمگ از اون اتاق کمیپرسید چی شده . تلفن رو قطع کردم و به حال خودم شدیدتر گریه کردم . طفلک آینه . همش میومد بغلم میکرد . بغض کرده بود و جلوم واستاده بود .بعد دیدم باز بابا زنگ زد . گفت خوبم گفتم مواظب خودت باش. گفت به مامان چیزی نگفتم . گفتم خیلی مواظب خودتون باشید . من الان نمیتونم بیام . گفت باشه شماره حساب بده عیدیتون رو بریزم . گفتم نمیخام هر موقع همه چیز خوب شد میام میگیرم . بعد برادرم تماس گرفت گفت الان بابا گفت سنگ مریض شده . کاری داری بیام . گفتم نه داداش . تو حواست به مامان اینا باشه . ماجرای اداره بابا رو گفتم گفتم رفتی خونشون با دو متر فاصله باش. حواست به بابا و مامان باشه . از خونه هم بیرون نرو . مواظب بچه ها هم باش .
بعد هم نشستم و به این روزهای خودم و امثال خودم و بدتر از خودم ها فکر کردم . امثال موقع سال تحویل یه عده مثل ما با اینکه یکجا هستند اما از هم فاصله دارن . یک عده عزیزانشون رو تخت بیمارستان هستند و قلب هاشون از دوری متلاطم . یه عده عزیزانشون رو از دست دادن و حتی نمیتونند یک مراسم ساده بگیرن و به تمام معنی داغدار . یک عده کتار خانواده خوش و خرم با لب خندان و متاسفانه عده ای هم مثل چی در جاده ها و مسافرت و دید و بازدید و ویران کردن زندگی دیگران . تو رو خدا بمونید خونه هاتون . اگر احساس حتی سردرد دارید بمونید خونه و استراحت کنید . هم خودتون رو بدبخت میکنید هم دیگران رو .کمتر از 30 ساعت به سال جدید مونده . انشالله که همین 30 ساعت رو هم به سلامتی سپری کنید و سال جدید سرشار از خوشی ها براتون باشه . برای همه اونایی که گرفتار شدند دعا کنیم . اگر در ساختمانی که زندگی میکنیم کسی قرنطینه هست یک شاخه گل یا یک نوشته یا هر چیزی پشت در خونشون بزاریم و براشون آرزوی بهبودی کنیم و سال جدید رو تبریک بگیم . در حد توانمون به هر کی که میتونیم کمک کنیم حتی شده با یک لبخند . از تماس با بزرگتر ها و فامیل غاقل نشیم یادمون باشه سالهاست که در محبت و مهربونی اونا به رومون باز بوده و الان بنا به شرایط و رعایت احوالات فقط تلفنی یادشون کنیم . بزرگتر کوچکتر نکنیم . مراقب دلهای کوچولوی کوچولوها باشیم . مبادا این خونه موندن و حوصله سر رفتن ها باعث عصبانیتمون نسبت به اون ها بشه . عیدی بچه ها رو فراموش نکنیم اگر بزرگ هستند بهشون توضیح بدیم یا کارت به کارت کنیم و بعدا حساب کنیم اما اگر مثل آینه کوچولو هستند میشه با هر چیزی که حتی با روزنامه کادو کنید و بزارید جایی که صبح بیدار شد ببینه کلی لذت میبره . من یک بسته چوب شور که خیلی دوست داره میخوام براش کادو کنم و بعد براش آهنگ بزارم و دو تایی بالا پایین بپریم . اگر اسباب بازی که تا حالا ندیده و در خونه دارید هم گزینه خوبی هست . ما یک قطار کنترلی داریم که مامانم در سیسمونی خریده بود . گذاشتم برای روزی که دیگه حسابی از بیرون نرفتم خسته است رو کنم .
من و آینه امروز با وجود تمام این مشکلات با هم ژله درست کردیم . هم زدن رو آینه انجام داد . کلی کیف کرد. کلی رو میز و کف آشپزخونه ریخت . چند باری دستاش رو کرد داخلش و گفت داغ اما در مجموع کیف کرد . و نهایتا باز آشپزخونه مرتب شد . انشالله فردا میریم برای پختن کیک . به خاطر نزدیکی اتاق قرنطینه به اتاق خواب آینه فعلا هر دو جلوی تلویزیون میخوابیم و از اونجایی که بیشتر اوقات تنها خوابیده همش بیدار میشه و غر میزنه و من رو از رو تشک و محدوده خودش میندازه کنار .
از ساعت 3:30 با صدای سرفه هاش از خواب بیدار شدم، براش آب جوش بردم نخورد، ازش خواستم اسپری سالبوتامول رو استفاده کنه، بعد از دو پاف کمی آروم شد، گفت براش آب هویج ببرم، دست پدر و مادر سنگ بویژه پدرشون درد نکنه، دیروز کلی پرتقال و موز و میوه خریده بود برامون، شب هم یک پارچ آب هویج آورد، همه خریدام رو انجام میده، دیشب کلی جلوی در گریه کرد، آخر سر گفتم الان به سنگ میگم تصویری تماس بگیره صحبت کنه باهاتون، سنگ میگفت با من حرف زدنی هم گریه میکرد، و از حق و انصاف نگذرم که بیشتر از سنگ فکرشون پیش من هست،. اونا هم وضعیت رو برای من بد میدونند، مادر سنگ کلی ماسک برام دوخت، در روز سه چهار بار هم میاد آینه رو میبره خونه خودشون و بازی میکنند و هر موقع خودم میگم میارن
آینه شدیدا دلتنگ باباش هست و هر بار که سنگ از اتاق برای رفتن به دستشویی میاد بیرون با هیجان و گریه میدوه سمتش که خب میگیرم و چند دقیقه ای بی تابی شدید میکنه تلفنی و تصویری هم با سنگ حرف نمیزنه و یه جورایی انگار قهر کرده باهاش، خودم هم هستم، خواستم برم دکتر ریه ام که بابام دیروز صبح رفت برام وقت بگیره گفته بودند تا پایان فروردین نمیاد، سعی میکنم مراقبت از خودم رو هم انجام بدم، اما راستش شب که میشه آرامشم رو از دست میدم، نگرانم،. بیشتر از حدی که تصور کنم، دیگه هیچ خبری رو نمیشنوم، برام دیگه مهم نیست چند نفرمبتلا شدند و چند نفر درمان شدند چون ازشون انرژی منفی میگیرم، ایکاش مردم باورشون بشه که این ویروس از خودشون دور نیست،. پدر سنگ اصلا مراعات نمیکنه اما الان با دل و جون مراعات میکنه، به چشم دید که شوخی نیست، پدر و مادرم هم دورادور در خبرم، هر وقت میپرسم چطورید میگن خوبیم اما سرفه های مامانم و بابام گویای خوب بودن نیست،. بابا هم دیروز برام ژل ضدعفونی کننده و مایع الکلی ضدعفونی کننده و ماسک خرید گفت بیارم برات گفتم فعلا دارم شما ها هم زیاد نیاین بیرون
من دستشویی رو این شکلی ضدعفونی میکنم :شاید به درد کسی بخوره و اگر اشتباهی داره ممنون میشم بهم بگین
روزی دوبار به روش همیشگی با جرمگیر میشورم، یک آفتابه خریدم و داخلش وایتکس و آب ریختم (نسبت 1 به 99) هر چند که من نسبت چشمی هست و شاید کمی وایتکس بیشتر،آماده گذاشتم داخل دستشویی، سنگ بعد از هربار رفتن به دستشویی خودش آفتابه رو برمیداره و از سی سانتی دیوارها میریزه و روی شیر آب توالت و دستشویی و کف و دستگیره داخل میریزه بعد مجددا دستاش رو با آب و صابون میشوره و من در رو براش باز میکنم و میاد بیرون، بعد نیم ساعت میرم و من هم مجددا از همون محلول به همون قسمت ها میزنم و در انتها با شلنگ شیر دستشویی و توالت و کاسه دستشویی و دستگیره در رو با آب میشورم. الان یه جورایی دستشویی مون بوی استخر میده
واقعا عاجزانه از همه عزیزان خواهش میکنم بیرون از خونه نرین،. هزینه مالی این بیماری و مراقبتی اش یک طرف، هزینه روحی روانی خیلی سنگینی داره
من سعی میکنم خوب باشم، ممنون که جویای حالمون بودید، مراقب خودتون باشید
اشک رو از گوشه چشمم پاک میکنم و به تمام اتفاقات امروز و چند روز گذشته فکر میکنم
متاسفانه سنگ هم مشکوک به کرونا شد و امروز crp اش مثبت شد و بعد سی تی اسکن هم وضع رو بد نشون داد ولی چون هنوز خدا رو شکر حاد نیست نیاز به مراجعه به بیمارستان نیست و باید خودمون در خانه شرایط قرنطینه رو ایجاد کنیم و صد البته که بیمارستان محترم گفتند جواب قطعی سی تی 5 روز دیگه آماده میشه، چرا نمیدونم، واقعا نمیدونم، ولی کسی که سی تی رو گرفته گفت اوضاع ریه خوب نیست، علائم زیادی هم نداره، کمی تب که با دارو کنترل میشه، سرفه در حد کم، بدن درد در حد زیاد و کلا خستگی، هر کسی بنا به شرایط جسمانی اش گویا علائم متفاوتی داره، البته یک هفته ای بود که خودمون در خانه بمانیم رو رعایت کرده بودیم و یکی دوبار فقط برای خرید دارو و ملزومات با ماشین بیرون رفته بودیم اما خب با همدیگه بصورت عادی زندگی میکردیم، پزشکی که بهشون مراجعه کردیم آشنا بودند و خودشون درمانگاه داشتند و آزمایش رو همونجا انجام دادند
ساعت 4 برگشتیم خونه، آینه رو گذاشته بودم پیش مادر سنگ، اول یک توری به پنجره اتاق خواب خودمون چسبوندم و اتاق خواب رو اتاق قرنطینه اعلام کردم، یکسری قوانین تعریف کردم، قرار شد سنگ اون اتاق باشه تا 14 روز و من و آینه اینور، در رو هم قفل کردم و فقط برای دستشویی میاد بیرون، به غذا دادم، دارو ها رو دادم و با دکتر آینه تماس گرفتم و بردمش مطب، گفتم همسرم مشکوک هست گفت همسر و بچه ات مشکلی ندارن، خودت شدیدا در خطر هستی، با توجه به آسم و بیماری عفونتی و پایین بودن سطح ایمنی بدنت اگر خدای نکرده خودت بگیری خیلی بد میشه و اتفاق های بدی میوفته، بزار شخص دیگه ای مراقبت رو برعهده بگیره گفتم هیچکس نیست،خدا رو شکر حال آینه خوب بود چند تا توصیه کرد و برگشتم، متاسفانه پدر و مادرم هم مریض شدند، من دیدنشون نرفتم خودشون میگن سرماخوردیم، البته برادرم بهشون سر زده،برادرم هم خودش زندگی داره و توقعی نیست. پدر سنگ خودشون بیماری زمینه ای دارن و مادرشون هم بنا به شرایط خودشون نمیتونند، برادر سنگ هم مثل برادر من خودش زن و بچه داره و توقعی نیست،. تنها گزینه سالم میمونه خواهر سنگ که هم مجرده هم خدا رو هزاران مرتبه شکر سالم اما بشدتحساس هست به طوری که با شنیدن خبر مشکوک بودن سنگ یک تبخال گنده زده. پس فقط خودم میمونم، دوستان سنگ هم با شنیدن مریضی سنگ همشون تماس گرفتند و تقریبا حرف های دکتر آینه رو به من گفتند اینکه ریسک من خیلی بالاست و باید مراقبت کنم، یکساعت پیش هگ با سامانه 4030 تماس گرفتم و شرایط رو گفتم اونها هم رو من تاکید میکردند بطوریکه سنگ میگه فردا میرم به اون مراکزقرنطینه تا تو آسیب نبینی، کلی باهاش از طریق واتساپ بگو مگو کردم و بلاخره راضی شد بمونه خونه، الان شدیدا مشکل ماسک دارم ، ماسکم امروز تموم شد، با پا چه خودم درست کردم اما ارزشی نداره
سن. خوابید،. صدایی از اتاق نمیاد، آینه کنارم دراز کشیده و من غرق افکارم هستم، اینکه تقریبا همه میگن اگر من بگیرم راه ب گشتی برام نیست
اعصابم آروم بشه میام در مورد نحوه قرنطینه َخانگیمون مینویسم، شاید خدای ناکرده به درد کسی بخوره
برامون دعا کنید، دعا کنید انرژی و امیدمون رو از دست ندیم، ما کلی بهداشت رو رعایت میکردیم، سنگ جایی جلسه کاری داشت اونجا گرفته، متاسفانه دوست سنگ هم مبتلا شده و ایشون شرایطش ن خیلی بدتر هست و تست ایشون مثبت شده، واقعا این ویروس رو دست کم نگیرید، هیچکدوم از ما رویین تن نیستیم، هر کدوم احتمال داره بگیریم، مواظب خودتون باشید، من الان در حالت شوک هستم اما نباید گذاشت شدق جوانه زدن بهار در دلهامون از بین بره
امروز صبح اون پول زور مهد رو پرداخت کردم، ساعت 1 برام پیغام فرستادند که لطفا یک شماره کارت برامون ارسال کنید خطایی رخ داده، فرستادم دیدم کل پول رو همون لحظه برگردوندند و گفتند محاسبات مالیمون اشتباه بود و عذرخواهی کردند و گفتند انشالله این باعث عدم همکاری در سال آینده نشه گفتم نه این چه حرفیه و اینچنین ختم به خیر شد
الان هم باهاشون تماس گرفتم و بعد از کمی صحبت و خندیدن گفتم اما دوتایی ضرر کردیم گفتند چرا گفتم هم من 700 تومان پول کارمزد کارت به کارت دادم هم شما
خدا رو شکر تمام شد، من اصلا و ابدا اهل درگیری نیستم از حقم دفاع میکنم اما کلا اهل ناراحت کردن کسی یا دل چرکین بودن از کسی نیستم
دیروز عمه رو بردم بیمارستان و گچ پاشون رو یک هفته زودتر باز کردند، کلی موارد ایمنی و بهداشتی رو رعایت کردم و عمه و همسرشون کلی دعام کردند
آینه حسابی شیطون شده، دایره لغاتش خوب شده، از خونه موندن و پارک نرفتن خسته شده و هر چقدر تو خونه بازی های جدید میکنیم کاپشن و کلاه بدست همش میگه تاب تاب پارک ددر، علاقه مند به کتاب شده و خودش کتابش رو میاره و میگه اون(یعنی بخون)، اتفاق های مربوط به خودش رو میتونه با زبان خودش و اشاره تعریف کنه، مثلا دیروز وقتی برگشتم خونه اومد و برام با زبان و حرکت تعریف کرد که رفته بالای دراور و آینه رو هل داده و مامان جون دعواش کرده و بعد بوسش کرده و حتی ادای بغض کردن خودش رو هم نشون میداد
اول از همه باید از همه دوستانی بلاخص رهای عزیز که وقتی در مورد اون مشکل سربسته گفتم کمک و راهنمایی کردند و دکتر بهم معرفی کردند .
از اونجایی که حالم واقعا بد بود حتی نشستن هم برم دردناک بود بلاخره دل رو به دریا زدم و با هزاران هزار خجالت تماس گرفتم و برای همون روز بهم وقت دادند . پزشکیم خانم متخصص جراحی عمومی فق نخصص جراحی رکتال بودند . وقتی رفتم دیدم کلی مریض خانم و آقا در انتظارهستند و گویا مسئله خجالت آوری و منحصر به فردی نیست . وارد که شدم خانم دکتر خوش رو ومهربن بودند و همین احساس امنیت بهم میداد . گفتند مشکلت چیه گفتم درد درد درد و هرزگاهی خونریزی . چند تا سوال پرسیدند و گفتند برو رو تخت دراز بکش . این همه سال فقط به خاطر معاینه و خجالت از نحوه معاینه مراجعه نکرده بودم . گفتم چطوری به عکسی که به دیوار بود اشاره کرد و گفت این شکلی یعنی به پهلوی چپ و تمام . منتصور دیگه ای از نحوه معاینه داشتم که کاملا غلط بود اگر میدونستم این شکلی هست همون 8 سال پیش میومدم . گفتند مشکل شما فیستول هست و شرایطش خیلی بده و باید عمل کنی . گفتم لیزر هم میتونم گفتند لیزر درمان قطعی این مشکل نیست بهبودی فقط حاصل میکنه و مجددا ممکنه عود کنه . گفتم من 8 سال پیش متوجه یک جوش هرزگاهی در این ناحیه میشدم ولی خودش خوب میشد گفتند اون زمان دچار آبسه شده بودی اگر مون موقع مراجعه میکرد الان به فیستول تبدیل نمیشد و با دارو خوب میشد . از صدای نفس کشیدنم پرسیدند مشکل تنفسی داری و وقتی گفتم بله گفت باید از متخصص ریه ات یک نامه بگیری بیاری و وقتی به یک سوال دیگه شون جواب دادم گفتند بهتره یک کلونوسکوپی هم انجام بدی . از میزانهزینه عمل و شرایطش پرسیدم گفتند حداقل یک شب بستری داره . پانسمان بعد این عمل خیلی مهم هست و باید کسی باشه که خوب مواظبت کنه . حداقل یک هفته استراحت کامل و کلا سه هفته دوره نقاهت و استراحت خوب خواهی داشت . من بیمارستان آتیه عمل میکنم و با هیچ بیمه تکمیلی قرارداد ندارم و هزینه عملت بنا به شرایطی که داری بین 8 تا 12 میلیون میشه . یکسری آزمایش نوشت و گفت اگر خواستی عمل کنی با جواب آزمایش و همسرت بیا .اومد بیرون با سنگ صحبت کردم گفت میریم برای عمل . گفتم نه . چه خبره . این همه پول بیمه تکمیلی میدیم اگه نتونیم استفاده کنیم خیلی زور داره . عمل میکنم اما جایی که بیمه تکمیلی مون رو بپذیره . همون زمان از یک دکتر دیگه در بیمارستان محب کوثر وقت گرفتم . البته برای اردیبهشت وقت دادند . ( تا اینجا چهارشنبه بود و قبل از شروع کرونا )
شنبه وقت دکتر ریه داشتم . رفتم و بعد معاینه گفت بهتری اما هنوزعفونت وجود داره و به خاطر کرونا یک سری موارد بهداشتی رو تاکید کرد . گفتم دکتر من فلان مشکل رو دارم و گفتند باید عمل کنی گفت بله باید عمل کنی یک قسمت از ایجاد این حجم از عفونت در بدنت همین مورد هست . قبلا چیزی در موردش نگفته بودی . گفتم چون نمیدونستم (بنده خدا از روز اول گفت یک مشکلی هست که دچار این میزن از عفونت هستی و حتی فرستاد پیش دکتر زنان تا از نظر کیست بررسی بشم و همش هم میگفت یک مشکلی داری ولی من فکرش رو نمیکرم که از این باشه و چیزی نمیگفتم ). گفت بنا به وضعیت ریه ات ترجیح میدم که عملت تا پایان شیوع کرونا به تاخیر بیفته . چون شما جزء افراد پر خطر محسوب میشی و محیط بیمارستان و عمل هم میزان آلودگی پذیری رو میتونه برات بالا ببره. اگر میتونی تحمل کنی تا بعد از عید صبر کن . و اینچنین شد که من الان از دو تا پزشک برایاردیبهشت ماه وقت گرفتم .
تمشتااه که به زودی زود این ویر.س کرونا از دمیا ریشه کن بشه . چه اقتصادی که در این ایام پایانی سال فلج نشه . خدایا خودت به داد مردم برس. بهداشت رو باید رعایت کرد .و الباقی موارد بهداشتی که ماشالله همه میدونند . کاری به میزان راست و دروغ اخبار ندارم اما واقعا خودمون رو تا این حد در مواجهه با خبر بد قرار دادن چیزی جز استرس برامون نداره .