همه چیز تموم شد

خونه عملا از دست رفت . واحد مارو به 3 نفر فروخته که ما نفر سوم بودیم . یکی از واحد ها رو به 21 نفر فروخته و الباقی واحد ها هم  همینطور .

گریه کردم با تمام وجود از ته دل . آتیش گرفتم . ماشین ها رفت ،طلا ها رفت ،پس انداز رفت  تا به اون خونه برسیم و الان ما هستیم و صفر خودمون و قسط هایی که به خاطر بی شرف بودن  کسی دیگه باید تا 2-3 سال پرداخت کنیم .

بی شرف بودن و مال مردم رو خوردن نمیدونم چه لذتی داره .

من امروز تمام شدم . به انتهای خودم رسیدم . من انسان ها رو همیشه انسان دیدم  ولی از امروز همه برام بی شرف هستند مگر اینکه خلافش رو ثابت کنند و این  تفکر من نیستم  و داره آزارم میده .

برای آرامش روح و روانم دعا کنید . کمی بیش از 8 سال در این وبلاگ نوشتم و دوستان خوبی پیدا کردم . اما دیگه اینجا به انتها رسیدم . اگر چیزی نوشتم که خاطرتون رو مکدر کردم یا باعث سوءتفاهم شد ببخشید . این آخرین پست این وبلاگ خواهد بود . به احترام تمامی عزیزان نظرات رو تایید و جواب خواهم داد ولی دیگه حال و احساسی برای نوشتن باقی نمونده .

یا علی

خدانگهدار

نظرات 27 + ارسال نظر
مهدیه شنبه 23 تیر 1403 ساعت 13:49

اینکه نوشتین آتیش گرفتم رو کاملا" درک می کنم بغضم گرفت منم 12 سال پیش یه تکه زمین که همه دارایی ام بود رو یه بی شرف از دستم گرفت که دیگه هیچوقت نتونستم به دست بیارم . امیدوارم خدا بهتون آرامش بده

خدا همه اونهایی که با مال و جان و آرامش آدم ها بازی می کنند رو لعنت کنه
ممنون. برای شما هم به اندازه خودمون ناراحت شدم

حسن ف یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 10:28

سلام. امیدوارم به حق این روزای محرم هرچه زودتر مشکلتون حل بشه.
کاری از دست ما شاید برنیاد اما راه دعا بسته نیست....

سلام ، انشالله
ممنون که به فکرم هستید
این روزها و شب های عزیز برای هم دعا کنیم

کوهنورد یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 07:11 http://1kouhnavard.blogsky.com

سلام
آدمها باید به یه چیزی معتقد باشن وگرنه ذات سرکش انسان جایی طغیان میکنه. وقتی که نه اعتقاد داره و نه وجدان نتیجه ش فقط طغیانه و قطعا از کاری که انجام داده خوشحال و داره بال درمیاره. ولی تمامی این ناحقی ها تاوان داره و قرون به قرون باید پس بده.
از تمام اینها گذشته من مطمئنم خدا جایی بهتر با شرایط بهتر و زمان مناسب تر برای شما جبران میکنه. شاید آدم اون لحظه فکر کنه دنیا روی سرش خراب شده اما مدتی بعد که خدا جاشو پر کرد، اونوقت خوشحال تره و راضی تر. از خدا میخوام براتون به زودی جبران کنه که غصه هاتون کمتر بشه.
خواهرم و شوهرش توی یه کاری یک میلیارد و دویست میلیون سرشون کلاه رفت. طرف مقابلشون آدمیه که تا الان ۴۰۰ میلیارد چک برگشتی داره. خواهرم اینا تازه اگه پولشون نقد بشه فقط ۵۰۰ میلیون دستشون رو میگیره و ۷۰۰ تومن پریده و رفته، چون ۵۰۰ تومن بیشتر چک ندارن و بقیش معامله تلفنی و بدون مدرک بوده. ولی وقتی با خواهرم صحبت میکنی دلش روشنه، نه به اون چک که شاید بعدا پاس بشه، به اینکه خدا تنهاشون نمیذاره.

سلام
حرفاتون عجیب به دلم نشست . راستش کمی گذر زمان آرامترمون کرده و توکلیان بیشتر
راستش به شخصه معتقدم اگر روزی و مقدرمون باشه خدا در جایی بهتر بهمون بر میکردونه ولی خب چه میشه کرد که این روزها قسمتی از عمر و جوانی ماست
باز هم بابت صحبت های قشنگتون ممنون

شاهی پنج‌شنبه 14 تیر 1403 ساعت 21:36

ببخشید پیش خرید کرده بودین؟ ماهم تقریبا همین بلا سرمون اومده ،پیش خرید کردیم یارو گذاشته رفته

بله متاسفانه ، پیش خرید بود
انشالله مشکلتون حل بشه و به حقتون برسید

وکیل شنبه 9 تیر 1403 ساعت 21:21

جزئیات موضوع را نمی‌دانم ولی احتمال میدهم هنوز شکایت کیفری انتقال مال غیر انجام نداده اید.
از فروشنده و شخص بنگاهی به جرم "" مشارکت "" در انتقال مال غیر شکایت کنید.با توجه به اینکه بنگاهی پلاک ثبتی را صحیح ننوشته ، سوء نیت قطعی است.اگر معاملات دیگر هم در مورد آپارتمان فروخته شده در همین بنگاه انجام شده ، هیچ شک و شبهه ای نمی ماند.اگر از بنگاهی هم شکایت کردید، حتما اموالش را توقیف کنید.اگر مال داشته باشد ، امکان برگشتن همه یا بخشی از پولی که داده اید ، هست.

ما در مرحله اول درخواست الزام سند رو دادیم . سازنده که نبود ، مالکین زمین اومدند و در مرحله بعد اون ها درخواست ابطال قولنامه رو دادند و اونجا مشخص شد به چندین نفر فروختند چون مالکین ملک فقط برای یک نفر رو در پیش فروش امضا کرده بودند ، البته ما در پایان نازک کاری خریده بودیم و سازنده واحد خودش رو می تونست بدون اطلاع مالکین زمین بفروشه ولی خب به چندین نفر فروخته
هر کدوم را در یک املاکی انجام داده
هنوز شکایت انتقال مال غیر نکردیم ، وکیلیان سفر هستند منتظریم برگرده تا ادامه بدیم
از طرفی در هر بار شکایت از طرف ما یا اون ها باید یک وکالت در مورد اون موضوع بدیم و واقعا هزینه های وکیل هم داره تحمیل مضاعف میشه
در ضمن ممنون از راهنماییتون

لیدا شنبه 9 تیر 1403 ساعت 10:19

ما همین تازگی‌ها که دنبال خونه برای خرید بودیم هر بنگاهی که میرفتم و می‌گفتیم خونه سند دار میخوایم می‌گفت سندش تا چند وقت دیگه آماده میشه و با کد رهگیری هیچکی نمیتونه ملکتون رو به یکی دیگه بفروشه،پس همه دروغه

خواهرانه ازتون میخوام که حتی برای همون قولنامه ساده با یک وکیل مشورت کنید ، املاکی ها یک مشت بی سواد هستند که دارن دلالی می کنند . ما به املاکی ۵۰ میلیون کمیسیون دادیم در حالی که با ۳-۴ تومن میشد از یک وکیل مشورت گرفت ، در ضمن برید همه کارها رو در دفتر خونه انجام بدید نه املاکی .
کد رهگیری درسته مشروط به اینکه مثل مال ما نباشه ، مال ما آدرس درست بود کد ثبت اشتباهو وکیل در همون نگاه اول متوجه شد ، با چشم باز معامله کنید

وکیل جمعه 8 تیر 1403 ساعت 23:11

منظورتان از ثبت نادرست پلاک ثبتی توسط بنگاهی چیست؟

پلاک ثبتی که در قولنامه نوشته با پلاک ثبتی کد رهگیری رقم آخرش فرق داشت. الان همه کد رهگیری دارن ولی فقط مال یک نفر درست هست و در واقع خونه مال اون شخص هست

لیدا پنج‌شنبه 7 تیر 1403 ساعت 02:31

خیلی براتون ناراحت شدم،زمانه ای شده که نباید به هیچکس اعتماد کرد،تو شهر ما یه آقایی بود همه بنام نیک میشناختنش و کارخانه داشت و بسیار متمول،تو مار ساخت و ساز هم بود همه بخاطر اعتبارش بهش اعتماد کردن بعد یه دفه بخاطر تورم همه مصالح و هزینه ها رفت بالا،این آقا هم دیگه نمیتونس با پول پیش فروش ،آپار تمانها رو تکمیل کنه،ایشون هم همون کاری رو کرد که مالک آپارتمان شما کرد،هر واحدو به چند نفر فروخت و فرار کرد خارج از کشور

وقتی بدون علم و دانش و حساب کتاب وارد کار بشی و سرمایه آدم ها رو که حاصل سالها خون دل خوردن و کار و صرفه جویی هست به بازی بدی عاقبتش میشه کلاه برداری
خدا همشون رو لعنت کنه

نسترن چهارشنبه 6 تیر 1403 ساعت 21:53 http://second-house.blogfa.com/

خدا نگذره ازش
واقعا دید آدم رو عوض میکنن و دنیای آدم رو سیاه
خدا لعنتش کنه
وقتی دفعه اول نیستید تن و بدنم لرزید و هردفعه یادم افتاد دعاتون کردم
امیدوارم خدا براتون جبران کنه
واقعا شرایط سختی دارید خیلی سخت...

اون تغییر دید خیلی بده ، اینکه آدم ها برات سیاه بشن وحشتناکه . خدا ازشون نگذره
محتاج دعاهاتون هستیم ، خوشحالم که شما عزیزان هستید که حرفم رو بشنوید

مینا چهارشنبه 6 تیر 1403 ساعت 01:13

حالا چطوری سرتون کلاه رفته؟!

خونه رو پیش فروش کرده پولو گرفته فرار رفته و البته همون واحد رو به چندین نفر فروخته

ستی چهارشنبه 6 تیر 1403 ساعت 00:53

بمیرم برا دلتون... حرفی نمی مونه

عزیز دلی
ببخشید که ناراحتتون کردم

پارمیس سه‌شنبه 5 تیر 1403 ساعت 01:30

سنگ عزیز
خیلی سخته ولی باز ضرر مالی قابل جبران است
شده دیگه نمی سه کاریش کرد مواظب سلامتی خودتون باشید

مرسی عزیزم
خودمون هم یواش یواش داریم باهاش کنار می‌آییم اما امان از اون زمان هایی که یک دفعه یادمون میوفته
اما خودمون هم باور داریم که سلامتی بزرگترین نعمت زندگی ماست

رویا دوشنبه 4 تیر 1403 ساعت 16:23 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

همیشه خاموش می خوندمتون و منتظر بودم بنویسید حل شد و حتی معجزه شد . واقعا ناراحت شدم اینطوری تموم شد .
باز هم برای خدا هیچ چیزی محال نیست آرزو می کنم خدا یک جوری بچینه حق به دست صاحبش برسه .
امیدوارم بیاید بنویسید از خوشحالی تون

ممنون که دوستان خوبی دارم
انشالله، امیدوارم اتفاقی که برامون افتاد برای هیچ کسی تکرار نشه

monparnass دوشنبه 4 تیر 1403 ساعت 11:05 http://monparnass.blogsky.com

" از کشور خارج شده و می دونیم کجاست ولی خب کاری از دستمون بر نمیاد "

پلیس بین الملل رو امتحان کردین؟
اگر جرم سیاسی نباشه فکر کنم بشه از طریق اینترپل شعبه ایران به اینترپل اون کشور درخواست دستگیری و استرداد فرستاد
شاید نیاز باشه کاری در سیستم قضایی برای ارجاع این کار به پلیس بین الملل انجام بدی .

داریم انجام میدیم ولی خب ممکنه نه چند ماه بلکه چند سال طول بکشه . با وکیل میش میریم

زینب یکشنبه 3 تیر 1403 ساعت 18:51

خیلی شرایط ناراحت کننده ایه و حق دارین ولی چون زندگی ادامه داره بالاخره آرامش هم باید به زندگیتون برگرده.اینطوری نگاه کنید شاید این بلایی بوده که جای خودتون به مالتون خورده یا اینکه شاید خدا اونقدر رزقتون رو وسعت بده که دیگه این پولها براتون عددی نباشه فقط افسوس بخورید چرا ناراحت کردین خودتونو.
در ضمن مطمئن باشید اون دزد کثیف هم اینا از گلوش پایین نمیره. حتی اگر صدسال بگذره به بدترین شکل از حلقومش میاد بیرون.

حقیقتش گذر زمان آدم ها رو به روند زندگی برمیگردونه ولی خب از لحاظ مالی خیلی طول میکشه که جبران بشه و صد البته باور داریم که اگر روزیمکن باشه خدا بهمون بر میگردونه . اما خب واقعا ضربه بدی بود که خوردیم

سمیه س جمعه 1 تیر 1403 ساعت 23:45

یعنی وقتی طرف از کشور خارج بشه تمومه؟
هیچ راهی نداره؟
پدرشوهر من یه همچین اتفاقی براش افتاده بود، اما طرف رو گرفتن و اموالش رو بین مالباخته ها تقسیم کردند، هرچند کمتر ولی به هر حال به حدود هشتاد نود درصد پولشون رسیدن
امیدوارم راهی پیدا بشه و از این وضعیت خارج بشید

چرا باید شکایت کرد و پیگیری کرد
ما هم انجام دادیم ولی خب چند سال طول میکشه و بعد از چند سال اون هم شاید اگر نتیجه بده با اصل اون پول چی میشه خرید ؟

فاطمه چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت 22:57 http://Www.famo.niniweblog.com

خودت رو نباز...خدا بزرگه...

اختیاری نیست بعضی وقت ها بی اختیار یادش میوفتم و چشمم اشکی میشه . وگرنه تمام امیدمون به خداست

سما چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت 14:15

سلام
خیلی خیلی متاسفم و میتونم تصور کنم چقد ناامید و غمگینی...اونم تو این مملکت که برای ریال به ریال دراوردن پول البته از نوع حلالش باید سالها بدویی
ولی مطمین باش پایان هر سیاهی سپیدی هست..انشالا از جایی که فکرشو نمیکنی به زودی برات دری باز بشه
بخاطر بچه و همسرت خودتو نباز و خداروشکر که سالمین و میتونین دوباره دستتونو بذارین رو پاتون و از نو بسازین

سلام
عجیب نوشته ات به دلم نشست
پایان هر سیاهی سپیدی است . انشالله
راستش الان همش فکر میکنم اگر قرار بود اون پول از دست بره ایکاش یه جور دیگه خرچ میشد ، می دونی چند نفر زندانی بیگناه رو میشد آزاد کرد ، چند تا بچه ای که به خاطر پول نمی تونند درمان بشن رو عمل کرد ، میشد باهاش مدرسه ساخت ، باورت میشه یکی از آرزوهام ساخت مدرسه است
یا علی گفتیم برای شروع دوباره اما باور کن وقتی بیشتر حقوق بابت قسط های وامی داره میره که دیگه وجود نداره سخته خوشحال بودن

مریم چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت 13:34

سلام
واقعا ناراحت شدم اون باری که این قضیه رو گفتیدو امیدوار بودم پیدا بشه. ..الان دیدم که بدتر شده .. خدا بگم چی کار کنه باهاشون.. این پولها خوردن داره?
اون بنگاهی که باهاش همدست بود رو نگرفتن?

سلام
فعلا که داره می خوره و به ریش کلی مالباخته در خارج از کشور می خنده
تازه از بنگاهی شکایت کردیم ، وکیل میگه ده ها دلیل می تونه بیاره که نقشی نداشته و تنها جرمش ثبت نادرست پلاک ثبتی هست .

شکوفه چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت 11:28

خیلی ناراحت شدم.درسته خونه به اولی رسیده.
ولی بالاخره اون صاحب خونه که باید به جرم کلاه برداری الان زندان باشه.پولارو‌چکارکرده.تا پول شما رونداده که باید زندان باشه

کلا از ا یران رفته ، وگرنه مبلغ بالاست و تنها این خونه نیست و چند تا هستند . فعلا همچنان به شکایت ادامه میدیم تا ببینیم نهایت چی میشه و خدا چی می خواد

بهار از کویر سه‌شنبه 29 خرداد 1403 ساعت 22:51

شیشه ی عزیز سلام
یادمه اوایل کرونا بود همسر عزیزتون بیمار بودن وشما خیلی نگران ایشون ونگران خودتون ریه های حساستون
تو عید بود موقع سال تحویل نا خودآگاه یاد شما افتادم .و برای سلامتی تون ار ته دل دعا کردم ویادمه چقدر هممون وحشت زده بودیم از این بیماری
وخدا رو شکر به خیر گذشت
عزیزم خیلی سخته که یه نامرد حاصل چندین سال زحمت آدم و بالا بکشه
دوست نا دیده این روزا هم می گذرد ولی سخت و طاقت فرسا امید وارم این روزها خدا محکم بغلت کنه تا از این بحران عبور کنی مواظب پسرک دوس داشتنی ات باش

آذر سه‌شنبه 29 خرداد 1403 ساعت 22:37

سلام ...چقدددددد ناراحت شدم خدا لعنت کنه این ادم های پست روووو امیدوارم ب زمین گرم بخوره...مطعمن باش خدا بدجور جواب دل شکسته شمارو میگیره ...عمیقا برات دعا کردم ب بهترین ها برسی....انشالله حالت ایقد خوب بشه ک برگردی باز بنویسی برامون...امضا خواننده خاموش

سلام . ممنون عزیزم
مطمئن هستم خدا جواب اون رو میده ولی چه فرقی به حال من میکنه ، طرف خارج از کشور داره کیفش رو میکنه اینجا کلی آدم زندگی هاشون ریخته بهم
امیدوارم حالم باز خوب بشه و بتونم باز بنویسم

نجمه سه‌شنبه 29 خرداد 1403 ساعت 11:18

قلبم درد گرفت از این نوشته
از خدا میخوام، زود زود بنویسی که معجزه شد
خدا براتون ساخت و مشکل حل شد.
مراقب خودتون باشید شیشه جان

آرزومه بنویسم معجزه شد ، حتی به اصل پول هم راضی هستیم ،

مریم دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت 20:46

من خواننده خاموشم نتونستم خاموش بمونم
متاسفم بسیار زیاد،شریف بودن و موندن تو این جامعه خیلی سخته
چیز دیگه ای نمیتونم بگم
فقط مراقب سلامتی خودتون و همسرتون و کوچولوتون باشین

خدا شاهده همین الان که دارم می نویسم بغض گلوم رو گرفته
بیزار شدم از آدمهایی که ، آدم نیستند و دارن نفس می کشند

سحر یکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت 23:34

شیشه تو شوکم اصلا زبونم بند اوده نمی‌دونم چی بگم
خدانگزره ازشون
تو چرا می خوای بری از این‌وبلاگ
الهی معجزه بشه پولتون برگرده یا خونه اصلا حالم بد شد
شیشه عزیزم دعاگوتم خدا یارت باشه...

اعصاب نوشتن ندارم ، انگیزه ای هم ندارم ، وگرنه دلم برای همتون تنگ خواهد شد هر چند که می خونمتون
انشالله ، واقعا محتاج دعا هستیم

مهتا یکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت 19:06

عزیزم خیلی ناراحت کننده س خدا ازشون نگذره کلی زحمت بکش با سختی پول دربیار بعدش بیان از چنگت در بیارن
شیشه جون می‌دونم نمیشه غصه نخورد ولی لطفاً مواظب خودتون باشید تا سلامتی تون به خطر نیفته
امیدوارم بتونید این شرایط سخت رو پشت سر بزارین بلد نیستم حرفهای خوب خوب بزنم ولی خدا کنه معجزه بشه و به حق تون برسید
دلم نمیاد خداحافظی کنم چون ندیده خیلی دوستت دارم

شما عزیزی و لطف دارید
تمام سایمون رو میکنیم که حال خودمون رو خوب کنیم ولی خب سخته
شاید واقعا فقط معجزه بتونه کاری برامون بکنه

ربولی حسن کور یکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت 17:07 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
چنین اتفاقی برام نیفتاده اما میدونم که خیلی تلخه. حق دارین که این قدر به هم بریزین.
واقعا متاسفم
کاش کاری از دست ما برمیومد
میخواین اسم و مشخصاتشونو بگین شاید یکی از خوانندگان اینجا پیداش کرد‌.

سلام
از کشور خارج شده و می دونیم کجاست ولی خب کاری از دستمون بر نمیاد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.