دیشب مهمون داشتم خانواده سنگ . دوست دارم ماهی یکبار بگم بیان اما واقعا به خاطر کار سنگ یا گرفتاری خودم نمی تونم . دوست دارم آینه عادت کنه به اومدن پدر بزرگ و مادر بزرگ هاش.حتی دوست دارم خونمون رو فاصله دار تر کنیم تا هرزگاهی شب ها بیان خونمون بمونن یا ما بریم خونشون بمونیم . عین خونه مامانم اینا . یک لذت خاصی برای بچه ها داره.
آینه بزرگ تر و آقا تر شده . عاشق دالی بازیه.هفته گذشته کاملا به مطالعه در مورد نحوه تهیه غذای کودک گذشت و نهایتا نتیجه گرفتم که ترجیح میدم به جای استفاده از انواع سرلاک ها خودم غذا درست کنم. و اینچنین بود که اول آرد برنج درست کردم . نیم کیلو برنج رو ریختم تو آبکش و تمییز شستم . بعد 24 ساعت خیسش کردم و روی یک پارچه تمییز ریختم و گذاشتم خشک بشه . بعد از اینکه خشک شد آسیابش کردم و الک کردم و آرد رو جدا ریختم داخل شیشه و برنج هایی که نیم دونه شده بودند و داخل الک مونده بودند رو ریختم داخل یک شیشه دیگه برای غذاهای برنجی ماهای بالاتر. بادام هم خریدم و روش آب جوش ریختم و چند دقیقه بعد پوستش رو کندم و سفید شد . اون رو هم گذاشتم تا خشک بشه تا پودرش کنم . از محصولات OAB هم جوی دو سر ارگانیک خریدم . و نهایتا تصمیم دارم یک سیریال هم بخرم. در ضمن سیب زمینی و کدو حلوایی هم جزء ملزومات و رفیق ابدی ما خواهند بود . کلی غذای کودک پیدا کردم که می خوام در زمان های مناسب برای آینه کوچولوم درست کنم .
لثه های آینه بشدت ملتهب شده و می خاره.در تمام تایم بیداریش یکسره دستش ، پتوش یا هر چیزی که دم دستش هست داخل دهنش میذاره و غر میزنه . جدیدا هم قل میزنه میره زیر مبل و پایه های مبل رو با لثه هاش میگیره . وقتی به دکتر گفتیم گفت این یک مرحله از رشد هر بچه ای هست که نیازی به مداخله نیست . گفت در داروخانه ها ژل های بی حسی وجود داره می تونید استفاده کنید اما من ترجیحم استفاده نکردنه . استفاده از دندونگیر بهتره . گفت دندون گیرش رو داخل فریزر بزارید و بعد بدید دستش . که ما قبلا اینکار رو کرده بودیم و هیچ استقبالی صورت نگرفته بود . آینه کلا دندونگیر دوست نداره . البته با دستکش دندونگیر دارش بهتر کنار اومده . پیشنهاد داد که حوله و پارچه های سفت مثل کتان رو در اختیارش قرار بدیم . البته باید کاملا تمییز باشه و کمی با آب جوشیده ولرم خیسش کنیم . هم باعث میشه که با گرفتن در دستش و لمسشون حس لامسه اش قوی بشه و هم با کشیدن به لثه هاش کمی التهابش بهتر بشه .
خدایا کی میشه من دست آینه کوچولوم رو بگیرم و ببرم مدرسه
پاییز رو به تمام متولدین پاییز زیبا بلاخص آبان ماهی های عزیز و خودم تبریک عرض میکنم.
دیروز هم وقت فیزیوتراپی داشتم و هم نوبت ویزیت ماهیانه آینه بود . اول از فیزیوتراپی بگم . دکتر برای من فیزیوتراپی به همراه شاک ویو و لیزر کم توان برای دست و گردنم تجویز کرد. چون مراکزی که در محدوده خونمون و تحت قرارداد بیمه بودند هیچ کدوم شاک ویو نداشتند مجبور شدم برم یک فیزیوتراپی در سعادت آباد و همین یعنی تحمل کلی ترافیک و معطلی برای من و سنگ و آینه. از شانس فیزیوتراپی و لیزر رو بیمه پولش رو داد ولی شاک ویو رو چون در یک نسخه جدا ننوشته بود قبول نکرد و گفتند باید خودت پولش رو بدی و بعدا بری از بیمه حساب کنی.دو جلسه شاک ویو رو تحمل کردم ولی نه تنها بهتر نشدم بلکه بدتر هم شدم . دیگه حتی یک لیوان آب رو هم نمی تونستم بردارم . جلسه سوم گفتم دیگه شاک ویو نمی خوام هم پول میدم هم دردم بیشتر میشه . گفتند خیلی ها با شرایط بدتر از تو با یک جلسه شاک ویو خوب شدند ، دکتر فیزیوتراپ بهم پیشنهاد طب سوزنی و ماساز و یک کار دیگه رو داد . اول چهار تا سوزن داخل کف دست و روی دستم زد و بعدش یک ماساژ و بعدش لیزر پر توان و بعد هم فیزیوتراپی و در آخر هم باز یک ماساژ داد . در کمال تعجب درد دستم 6 ساعت بعد کاملا خوب شد . هر چند که الان هم درد دارم ولی شاید فقط 30% دردم باقی مونده باشه . هنوز که هنوزه فقط لیزر و فیزیوتراپی رو ادامه میدم تا ده جلسه ام کامل بشه . حالا دیروز هم نوبت فیزیوتراپی داشتم .که متاسفانه موندم در ترافیک خیلی خیلی خیلی سنگین حکیم و نرسیدم برم و اما آینه
دیروز با امید به اینکه دیگه پسرمون بزرگ شده و وقت غذا خوردنش شده با هزاران هزار آرزو رفتیم برای چکاپ ماهیانه اش. پسرک 4 ماه و 5 روزه من ، 7 کیلو وزن داشت و 68 سانت قدش بود . دکتر گفت اگر با شیر خشک تغذیه میکرد از این ماه غذای کمکی رو براش شروع میکردم ولی چون شیر مادر می خوره از ماه آینده . گفتم آقای دکتر دو هفته کلاس دارم و نیستم و امکانش رو ندارم که هر روز اون مقدار شیر بدوشم گفت تمایلی ندارم شیر خشک تجویز کنم ولی اگر مجبور شدید شیر خشک نان 1 HA براش تهیه کنید ولی سعی کنید تا اونجایی که مجبور نیستید بهش ندید و از یک وعده تجاوز نکنه.گفتم کف دست و پاش سرده وسرش خیلی خیلی عرق می کنه . گفت خودت جدیدا آزمایش دادی گفتم بله. گفت D3 ت کم بود . گفتم بله . گفت به خاطر کمبود ویتامین D3 خودت اینطوری میشه . یک قطره ویتامین D3 به آینه داد یک قرص مصرف روزانه هم به من . از طرفی گفت چون وزنش به دو برابر وزن تولدش رسیده پس مصرف قطره آهن رو شروع کنید و قطره آهن هم تجویز کرد . و از همه مهمتر گفت کم کم کمکش کنید تا بشینه . در مورد تزریق واکسن آنفولانزا به آینه سوال پرسیدم گفت برای کمتر از شش ماه تجویز نمیشه اما خودتون با توجه به آسمی که دارید بزنید .سنگ می خندید میگفت اومدیم بچه مون رو ویزیت کنه بیشتر شما رو ویزیت کرد . کلی هم سفارش کرد که مبادا به خاطر کار بچه رو مهد بزارم و باید بچه رو پیش فرد مطمئنی بزارم که کارهایی که خودم انجام میدادم رو انجام بده . مثلا اگر پوشکش رو تعویض میکنه حتما آینه رو بشوره . انگشت غذایی خودش رو داخل دهن آینه نکنه . برنامه خواب و بازی رو بهم نزنه .
امروز جواب آزمون آداب اومد و قبول شدم . خدا رو شکر . فردا با بیمه تماس بگیرم و کلاس هایی که خودشون گفتند باید بیایی رو برم ثبت نام کنم . انشالله که بتونم در این کار موفق بشم . انشالله که همه جوان ها در هر کاری که وارد میشن موفق باشن .
برای جمعه به احتمال زیاد خانواده سنگ رو می خوام دعوت کنم . اصلا می خوام برنامه بزارم و اولین جمعه یا پنجشنبه هر ماه دعوتشون کنم .
آدرس اینستای: