این روزها دلم برای پدرم میسوزه . بعد از بالای 30 سال کار رفته دنبال کارهای بازنشستگی دیده فقط 17 سال بیمه براش رد شده با کلی دوندگی و بالا و پایین رفتن الان شده 21 سال(آخه دزدی تا کجا) . که گفتند گویا چون سنت بالای 65 هست برات 25 روز بیمه حساب میشه و حقوقش تقریبا 1300 میشه. درسته کار میکنه اما خدایی دیگه با نزدیک به 70 سال دیگه زمان کار کردن اون هم کار به اون سختی نیست . زانوهاش بشدت درد میکنه اما جلوی مامان صداش در نمیاد تا مبادا نگران بشه . اولویت هزینه اش مثل همه مردها زن و بچه اش بوده . الان چند ساله که هر دندونش که درد میگیره میبره میکشه . چند وقت پیش دیدم میوه نمی خوره . گفتم چرا نمی خوری گفت دندون ندارم اذیت میشم . وقتی دهنش رو نگاه کردم قلبم درد گرفت . با اصرار بردمش برای دندونش و با کلی التماس قبول کرد پروتز ثابت بزاره . تمام دغدغه اش خریدن خونه برای برادرمه . هر چند که اون هم هیچ همکاری نمیکنه . دیگه شور زن ذلیلی رو در آورده . الان نزدیک 3 ماهی هست که حتی یک زنگ هم به بابا نزده چه بماند به سر زدن . جواب تلفن مامان رو فقط میده و هرزگاهی ماهی یکبار وسط روز میاد چند دقیقه ای خونه مامان و میره. خودشم نمی دونه چشه .سراغ بابا رو اگر کارش گیر باشه می گیره. بچه ها رو که الان بیشتر از یک سال و نیمه ندیدیم . هزار بار باهاش صحبت کردم اما هیچ فایده ای نداره . به راستی که بعضی از بچه ها بی مروت و احساس هستند . بابا میگفت ایکاش بیاد یه روز بشینه باهاش حرف بزنم و ازش بپرسم چقدر پول داری و الباقی رو من کمک کنم و یک خونه بخره . میگه اگر یک وام مسکن بگیره من هم در دادن اقساطش کمکش میکنم . اما هر بار که من باهاش حرف میزنم میگه باید با خانمم حرف بزنم و بعد هم هیچی به هیچی. دیشب خونه مامان اینا بودم . آینه رو بغل کرده بودم و داشتم میگفتم " گل پسره قند عسل، و کلا قربون صدقه میرفتم . بابا رفت واستاد جلوی عکس های بچه های برادرم و با بغض سنگینی گفت دخترم امیدوارم حداقل این قدردان زحماتت باشه ، عین مال ما پدرو مادرش رو فراموش نکنه . هر وقت آینه رو بغل میگیره میبره جلوی عکسهای دخترهای برادرم و نشونشون میده و میگه اینا دختر دایی هات هستند و در حالی که خودش بوسشون میکنه و دستی به سر و صورت عکس میکشه به آینه هم میگه نازشون کن . ایکاش همه بچه ها سر عقل بیان
الهی خدا پدرت را برایتون نگه داره و همیشه سرپا باشند وسایه اشون بالای سرتون باشد.
سلامت باشید
انشالله که سایه همه پدر و مادرا مستدام باشه
خدا انشالله به پدرت سلامتی بده
بابای منم 15 سال براش بیمه رد شده بود
این مشکلات بوده و هست
خدا انشالله همه بچه ها رو هم قدر دان کنه
دلم خیلی گرفت نمیدونم چی بنویسم
خخدا همه پدر و مادرا رو حفظ کنه
سلام
خدا پدرت و حفظ کنه و به خانوم برادرت صحت عقل و دل .
این همه کینه ورزی دنیای چه کسی رو آباد کرده شاید خود ما هم برای خانواده همسرمون عروس خوبی نبودیم .
مثلا عید غدیر مشهد بودم و به خواهر شوهر سیده ام زنگ نزدم و اصلا یادم نبود تبریک بگم غروب به جاری میگم وای چه کاری کردیم میگه مگه این همه سال به ما روز معلم رو تبریک گفتن .
همه ما از هم توقع محبت های ریز ریز داریم یعنی به فکرتم یادت بودم دوستت دارم
سلام
ادعا نمی کنم من عروس خوبی هستم یا حتی دختر خوبی برای پدر و مادرم بودم ولی تا اونجایی که تونستم و میتونم سعی میکنم درست رفتار کنم
توقع پدر و مادرها جز توقعات ریز نیست, اصلا توقع نیست, وظیفه ماست نسبت به اونا
انشالله که سر عقل بیاد
خدا پشت و پناه همه ی مامان و باباهای خوب دنیا باشه
الهی آمین
بودنش که هست.
نوع تصمیم گیری ما متفاوته
دقیقا
ناراحت کننده است.
چند وقت پیش به مامان میگفتم، درسته با جاری بد تا کردن ولی اینام پدر و مادرن. اشتباه می کنه کلا قطع رابطه کرده.
خیلی رفتارها باهام شده که خود همسر گفته، اذیت می شی تو نیا من تنها میرم. گفتم نه. پدر و مادرت دلشون می سوزه، گناه دارن، نوه شون رو هم می خوان ببینن.
بارها بهم گفتن اینطوری برخورد می کنن، قطع رابطه کن، دلم نمیاد با اینکه بعضی وقتا خیلی ناراحت میشم
انگار در همه خانواده ها از اینجور چیزا هست
خدا پدرت نگه داره قدرش بدون شیشه
برادرت مشکلش چیه؟پول؟می گه بهم نرسیدید؟
کی بدش می یاد پدرش صداش کنه بگه بیا پسرم با کمکوهم خونه برات بخریم؟نکنه توقعات دیگه داره باهاش بحرفین شیشه،البته بگما ما خودمون داریم تو خانواده همسرم و اصلا نمی شه باهاش حرف زد،امیدوارم داداش تو لااقل خودش خوب باشه،چون خانواده همسرمن تقریبا از هم جدا شدن همه برادر با برادر دیگه کار نداره همه اشم به خاطر دو بهم زنی ی نفر و ادیت کردناش....
خدا همه پدر ومادرا رو نگه داره
مشکلش پول نیست . خدایی در این 14-15 سالی که ازدواج کرده یکبار هم از پدرم حتی قرض هم نگرفته . هیچ توقع و چشم داشت مالی نداره . مشکلش زنشه . خدا نکنه مردی مجبور باشه بین زنش و پدر و مادرش یکی رو انتخاب کنه ..و خدا نکنه مردی این همه از زنش بترسه که حتی جرات یک تلفن رو نداشته باشه
خانمش هم حرف حسابش مشخص نیست. با اکثر اعضای خانواده خودش هم قطع رابطه کرده.
جالبه.خونه مادرم نمیاد اما خونه خالم میره.کلا معتقده کل فامیلت به جز پدر و مادر و خواهرت.
اگه از دست برادرم دلخورم حق دارم.ناراحتیم که اونقدر عرضه نداره بچه هاش رو برداره بیاره پدر و مادرش ببینن. اونقدر عرضه نداره که یک سر به پدر و مادرش بزنه.البته هر چقدر که برادرم از پدرم توقع نداره خانمش داره.یعنی الان ولش کنی میگه خونه زندگیتون رو خالی کنید بدین به من.حتی نمیگه بدین به ما
آخی...دلم گرفت واقعا:(
بیچاره پدر و مادرا همیشه به پای بچه ها میسوزن...
شما با خوندنش دلتون میگیره من با دیدن و لمس کردنش
انشالله که سر به راه بشن
دعا کنید
چقدر دردناکه دیدن بی مهریه بچه. چه بزرگوارن پدرتون. تنشون سلامت باشه
خدا همه پدر و مادرها رو حفظ کنه